سلام تنها دل عزيز
فكر مي كنم كه اين بار دومه كه تو اين يادداشت دارم برات كامنت مي زارم...
خدايي خودتم خسته نشدي؟!!! بيا يه يادداشت بزار آخه از اين همه مريضي و بي حالي مي خواي چيو ثابت كني؟!!! والا من كه افتخار آشنايي با شما رو قبل از اين مريضيه نداشتم
خسته شدم انقدر اومدم اينجا فقط اين يادداشت خواهرتو ديدم كه همون جمله هاي تكراري هميشه توشه ... لااغل به خواهرت بگو بياد يه يادداشت ديگه بنويسه ... حوصلمون سر رفت...
يا اينكه حداقل بيا بگو ببينيم چه بيماري باعث شده كه اين دل قشنگت بتونه تحمل كنه اينهمه دوري از دوستتاتو تحمل كنه!!!
به خدا من اگه اينقدر كه تو خاطر خواه داري، داشتم همون لحظه اول حالم خوب مي شد
بيا وبلاگه منو ببين پرنده پر نمي زنه
اونوقت تو اينهمه دوست داري!!! آخه بي انصافيه واقعاً كه دله همشونو بشكونيو نياي!!!
من بازم ميام به اين نوشته تكراري خواهرت سر ميزنم بلكه اغلاً خواهرت دلش به حال اين همه آدم عاشق بسوزه و بياد آپ كنه...
خوش باشي گلم ... و اميدوارم كه به حق اين همه شب عزيز تو هم زود خوب شي... مي بينمت...باباي