بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امیدوارم که همه دوستان وبلاگ تنها دل خوب و خوش باشن ، من صاحب وبلاگ نیستم وبلاگ نویسی هم بلد نیستم من خواهر تنها دل هستم صاحب وبلاگ ،راستش خواهرم این روزا حال خوشی نداره شاید باورتون نشه الان هم فقط به خاطر اینکه بهش قول دادم وبلاگش نیمه کاره نمونه اومدم تا کاره خودش رو تموم کنم باورنمی کنید و لی روزهای سختی رو داریم می گذرونیم امیدوارم خدا منو ببخش ولی محکوم به نوشتن این متن شدم چون خواهرم اینطور میخواست
برسنگ قبر من بنویسید خسته بود
اهل زمین بود نمازش شکسته بود
برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود
تنها از این نظر که سراپا شکسته بود
برسنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسته بود
برسنگ قبر من بنویسید
من پذیرفتم که عشق افسانه است و این دل درد آشنا دیوانه است
من پذیرفتم شکست خویش را ، پندهای عقل دور اندیش را
می روم شاید فراموشت کنم ، با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش
شرمنده دیگه بیشتر از این نمی تونم بنویسم حتی نمی تونید تصورش را بکنید که چه حالی دارم فقط تنها خواهشی که دارم فقط و فقط اونو از دعاهاتون محروم نکنید امیدوارم اونو گلریزون دعاهای خودتون بکنید، چون فقط دیگه خدا خودش باید کمکش کنه شاید شماها خودتون خواهر داشته باشین دیدن پرپر شدنش جلوی چشماتون و اینکه نتونیت کاری دیگه براش انجام بدین خیلی سخته فقط براش دعا کنید.
دعا کنید
التماس دعا
